کارآفرینی (به انگلیسی: Entrepreneurship) به فرآیند خلق ارزش جدید (مادی یا معنوی) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسکهای ناشی از آن اطلاق میشود. واژه کارآفرینی از کلمه فرانسوی ” Entrepreneurs ” به معنای “متعهد شدن ” نشات گرفتهاست. کارآفرینی اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و تمامی مکاتب اقتصادی از قرن ۱۶ میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریههای اقتصادی خویش تشریح نمودهاند. پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، کارآفرین را کسی میداند که فعالیتی را با سرمایه اقتصادی خودش شروع میکند، ارزشها را تغییر میدهد و در محیط اطراف خود تحول ایجاد میکند و به سمت بهتر شدن میبرد.
کارآفرينی چيست؟ کارآفرین کیست؟
كارآفرينان كسانياند كه با ايجاد محصولات و خدمات نوين مورد نياز مردم، به پاداشهاي اقناع كننده دست مييابند؛ از هيچ، كسبو كاري جديد خلق ميكنند؛ به رغم مخاطرات بسيار، مبدع كارهاي جديد ميشوند؛ به تنهايي و بدون دخالت مديريت، تصميم ميگيرند كه چه مقدار از سرماية خود را گسترش دهند، يا آن را محدود كنند؛ آنها بنيانگذاران شركتها و پديدآورندگان مفاهيم و ايدههاي جديدند؛ با تمام نيرو و اراده از عقايد خود دفاع ميكنند و باورهاي خود را با ارادهاي خللناپذير به پيش ميبرند و در برابر آنچه ديگران غيرممكن يا ناكارآمد ميپندارند، ايستادگي ميكنند.
ويژگيهاي كارآفرينان
يكي از مباحث مهم در بحث كارآفريني، شناسايي ويژگي هاي كارآفرينان است. شناخت ويژگيهاي كارآفرينان به عنوان افراد موفق جامعه باعث ميشود كه ما نيز اين ويژگيها را در خود پرورش دهيم. مطالعات نشان ميدهد كارآفرينان ويژگيهاي گوناگوني دارند كه در اينجا فقط به عمده ترين آن ها اشاره ميشود:
- نوآوري innovation
نوآوري را ميتوان فرايندي تعريف كرد كه طي آن فنون و توليدات جديد به سيستم اقتصادي معرفي ميشوند . نوآوري موفق زماني صورت ميگيرد كه قابليت انجام كاري كه پيش از اين نميتوانست صورت بگيرد يا حداقل اقتصادي و مناسب نبوده مهيا شود
2. خلاقيت creativity
خلاقيت همانا توانايي خلق فكرهاي جديد است كه اين فكرها ممكن است به محصولات يا خدمات جديد نيز منجر شوند . در دايره المعارف علوم اجتماعي از خلاقيت چنين تعاريفي ذكر شده است : برخي آن را توانايي هستي بخشيدن به پديدهاي جديد تعريف نموده اند و عده اي ديگر آن را نه به عنوان توانايي بلكه به عنوان فرايند روانشناختي يا فرايندهايي كه از طريق آنها محصولات جديد و ارزشمند خلق ميشوند؛ تعريف كردهاند. براي تعريف دقيق خلاقيت، بايد ابتدا جايگاه نوآوري را مشخص كرد. نوآوري محصول فرايند و خدمات نوآورانه است. خلاقيت، نيرويي است كه در پس نوآوري نهفته است. خلاقيت، ارتباط بين تصوير و ايدههاي نو و عرضه محصول، فرايند و خدمات نوآورانه است. نوآوري به جستوجوي خلاق يا غيرعادي راه حلهاي تازه براي مسائل و نيازها برمي گردد. اين نوآوري در كارآفريني شامل توليد محصول يا خدمات جديد در سازمان يا شركت است (مانند نوآوري در محصول، بسته بندي، مواد، فروش، بهبود و ارتقاي مديريت). هم نوآوري و هم خلاقيت، از اجزاي لاينفك كارآفريني اند و به گفته پيتر دراكر، صاحبنظر معروف در زمينه مديريت، وجود نوآوري در كارآفريني به قدري ضروري است كه ميتوان ادعا كرد كارآفريني بدون آن وجود ندارد و خلاقيت نيز بدون نوآوري نتيجهاي نميدهد.
3. توفيق طلبي need for achievement
نياز به توفيق عبارت است از تمايل به انجام كار در استانداردهاي عالي جهت موفقيت در موقعيتهاي رقابتي. افراد برخوردار از نياز به توفيق بالا مايل هستند تا همواره در چالش باشند و در راه رسيدن به اهداف قابل دسترسي و همچنين نسبت به عملكرد خود؛ به بازخورد مكرر و منظم زماني نياز دارند. اين افراد ترجيح ميدهند تا شخصاً مسئوليت حل مشكلات؛ تعيين اهداف و دستيابي به آنها را از طريق تلاش شخصي خود بعهده گيرند. افرادي كه نياز زيادي به كسب موفقيت دارند، اهداف چالش برانگيزي را براي خود تعيين ميكنند و براي رسيدن به آنها به تلاش ميپردازند. چنين افرادي براي بازخورد نتيجه رفتارشان ارزش زيادي قائل اند و از آن در ارزيابي عملكردشان استفاده ميكنند.
4. تمايل به مخاطره پذيري risk taking
تمايل به مخاطره پذيري عبارت است از پذيرش مخاطرههاي معتدل كه ميتوانند از طريق تلاشهاي شخصي مهار شوند. هنگام در نظر گرفتن هرگونه مخاطره؛ دو عنصر در ايجاد اين مفهوم نقش دارند؛ يكي سطح درك فرد كارآفرين از مخاطره در آغاز هر فعاليت پرمخاطره و ديگري امكان احتمالي مشهود شكست در صورت ناموفق بودن آن فعاليت است. خطرپذيری (مخاطره پذيري) شامل تمايل به مديريت و بر عهده گرفتن امور و اختصاص منابع به فرصتهايي است كه احتمال تقبل هزينه شكست معقولي را نيز به همراه دارند. در اينجا مقصود از مخاطره، خطرپذيری غير قابل كنترل و بيانتها نيست، بلكه خطرپذيری معتدل، حساب شده و قابل اندازه گيري مد نظر است.
كارآفرين لزوماً در پي فعاليتي نيست كه مخاطره آن زياد باشد، بلكه مايل است مقدار متوسطي از مخاطره را كه براي شروع فعاليت اقتصادي «معمولي» تلقي ميشود، بپذيرد. در اين حد، او حاضر ميشود پول، امنيت، شهرت و موقعيت خود را به خطر اندازد. كارآفرينان هرگز ماجراجويي نميكنند، بلكه در روي آوردن به مخاطره، بسيار حساب شده و با دقت عمل ميكنند و تمام تلاش خود را به كار ميبندنند تا احتمالات را به نفع خود تغيير دهند.
5. مركز كنترل locus of control
عقيده فرد نسبت به اينكه عاقبت و سرانجام وي تحت كنترل وقايع خارجي يا داخلي ميباشد را مركز كنترل مينامند. بيشتركارآفرينان را داراي مركزكنترل دروني توصيف نمودهاند. افراد با مركز كنترل بيروني معتقدند كه وقايع خارجي كه خارج از كنترل آنها ميباشد؛ سرنوشت آنها را تعيين ميكند. به عبارت ديگر، كارآفرينان موفق، به خود ايمان دارند و موفقيت يا شكست را به سرنوشت، اقبال يا نيروهاي مشابه نسبت نميدهند..
6. نيازبه استقلال need for independence
نياز به استقلال ازويژگيهائي است كه به عنوان يك نيروي بسيار برانگيزاننده مورد تاكيد واقع شده است. در واقع نياز به استقلال را مي توان به صورت عباراتي نظير كنترل داشتن بر سرنوشت خود؛ كاري رابراي خود انجام دادن و آقاي خود بودن تعريف كرد. ميل به استقلال؛ نيروي انگيزشي براي كارآفرينان معاصر است. لذا آزادي عمل؛ پاداش ديگر كارآفريني است. در واقع، نياز به استقلال، عاملي است كه سبب ميشود تا كارآفرينان به اهداف و روياهاي خود دست يابند. احساس خشم آنان از نظام خشك ديوانسالاري، همراه با تعهد خالصانه در قبال ايجاد تغيير، به شخصيت استقلال طلب آنان كه ميخواهند همه چيز را به شيوه خود انجام دهند، اضافه ميشود. البته داشتن استقلال، يك زندگي راحت را تضمين نميكند. بيشتر كارآفرينان ساعات زيادي را در روز كار ميكنند اما رضايت آنان از آنجا حاصل ميشود كه علي رغم محدوديتهاي اقتصادي و محيطي، خود تصميم ميگيرند، كارها را به شيوه خود انجام ميدهند، طبق برنامه خود عمل ميكنند و سودي را كه خود به دست آورده اند برداشت ميكنند.
7. قدرت تحمل ابهام
قدرت تحمل ابهام عبارت است از پذيرفتن عدم قطعيت به عنوان بخشي از زندگي، توانايي ادامه حيات با دانش ناقص درباره محيط و تمايل به آغاز فعاليتي مستقل، بي آنكه شخص بداند موفق خواهد شد يا خير. به نظر ميرسد كارآفرينان به مراتب بيشتر از افراد ديگر تحمل ابهام را داشته باشند. كارآفرينان بدون اينكه احساس تهديد يا ناراحتي كنند، قادرند به طور اثربخش با شرايط و اطلاعات مبهم، ناقص، غيرقطعي، سازمان نيافته و غيرشفاف روبهرو شوند و ضمن رفع ابهامات، آنها را به نفع خود تغيير دهند. در واقع، ابهام، سبب انگيزش آنان مي شود.
تفاوت كارآفرين با مخترع، سرمايه گذار و مدير
در خيلي از موارد به خاطر نزديكي و وجود تشابهات بين واژههاي كارآفرين، مخترع، سرمايه گذار و مدير، آنها را به جاي همديگر به كار ميبرند. در اين قسمت به تفاوت آنها با همديگر اشاره ميشود.
- خلاقيت
خلاقيت يك پديده ذهني است و فرد خلاق كسي است كه فكر و ايده جديدي دارد و به دنبال روش جديدي براي هر موضوع است. به عنوان مثال هر كدام از افراد عادي در مواجه شدن با شيشه كثيف خودرو، به اين فكر ميافتند كه شيشه را تميز كنند. ولي فرد خلاق احتمالاً به اين فكر ميكند كه چگونه ميتوان شيشهاي توليد كرد كه كثيف نشود. در اينجا فرد خلاق و به دنبال راه تازه براي يك مشكل است.
- مخترع
خلاقيت و اختراع به هم نزديكاند. گفته شد كه فرد خلاق، به دنبال راه و روش تازه براي حل مشكل است. اما او هنوز اين راه و روش را پيدا نكرده است. ايجاد كننده راه و روش تازه، همان مخترع است. پس مخترع كسي است كه روش يا محصولي را براي اولين بار توليد ميكند. در مثال فوق، كسي كه شيشهاي توليد كند كه كثيف نشود و نياز به شستن نداشته باشد، مخترع است.
- کارآفرين
کارآفرین كسي است كه قابليت استفاده و مقرون به صرفه بودن محصول اختراع شده را بررسي و در صورت امكان، آن را تجاري ميكند. در مثال بالا، پس از اختراع شيشه توسط مخترع، فرد کارآفرین بررسي ميكند كه شيشه توليد شده در مقايسه با شيشههاي قبلي، چقدر به صرفه و اقتصادي است؟
- سرمايه گذار
سرمايه گذار كسي است كه سرمايه (مالي) را در اختيار افراد (در اينجا منظور كارآفرينان است) ميگذارد و در برابر آن در سود و منفعت به دست آمده نيز شريك ميشود. در مثال فوق، كارآفرين براي تجاري كردن محصول تازه اختراع شده (شيشه)، احتمالا به سرمايه زيادي نياز دارد. به همين خاطر، با سرمايه گذار صحبت ميكند تا از سرمايه او براي انتقال محصول به بازار استفاده كند. سرمايه گذار نيز قبول ميكند و سرمايه خود را در اختيار كارآفرين مي گذارد و در پي آن، در سودي كه از اين راه به دست ميآيد شريك شود.
- مدير
مديران، واحد كسب و كار را اداره ميكنند و كارآفرينان با نگاه فرصت گرايانه، واحد كسب و كار را راهاندازي ميكنند. از آنجا كه هر كارآفريني مسئوليت تمام كارهاي مربوط به كسب و كار را بر عهده دارد، به طور كلي ميتوان گفت هر كارآفريني مدير است اما هر مديري كارآفرين نيست.
ده طرز تفکری که به شما کمک می کند کارآفرین شوید :
اگر از افراد بخواهید که خصوصیات یک کار افرین موفق را برای شما بیان کنند اغلب آنها تعریفی شبیه به این به شما خواهند داد: کارآفرینان و صاحبان کسب و کار آدم های خاص و متفاوتی هستند. آنها دارای نبوغ و استعداد ذاتی هستند، چیزی که در ما وجود ندارد”
اینها غالب ترین تفکراتی است که افراد زمانی که درباره کار آفرینان فکر می کنند در ذهنشان نقش می بندد. ولیبر خلاف آنچه اغلب افراد فکر می کنند یک صاحب کسب و کار موفق، کار آفرین به دنیا نمی آید. او برای رسیدن به این جایگاهی که دارد یاد گرفته، تلاش کرده و مهم تر از همه سعی کرده است متفاوت از دیگران فکر کند. یک مثل معروف وجود دارد که می گوید “اگر همان کاری را بکنی که تا به حال انجام داده ای همان نتیجه ای را خواهی گرفت که تا به حال گرفته ای” پس اگر می خواهید آینده متفاوتی برای خود بسازید باید متفاوت فکر و البته عمل کنید. در ادامه 10 نگرش و تفکری که به شما کمک می کند تا تبدیل به یک کار آفرین موفق شوید، آورده شده است حتما برای خواندن آن زمان بگذارید :
1- برای موفقیت دنبال راه میانبر نگردید :
در مسیر کارآفرینی سختی های بسیاری وجود دارد که می تواند به تجارت نو پای شما آسیب برساند و یا حتی در مواقعی آنرا مختل کند. تنها عاملی که می تواند تجارت شما را با موفقیت از این مسیر عبور دهد تلاش و کوشش خستگی ناپذیر شما می باشد. یک کار آفرین موفق به تمام اینها واقف است و هیچ گاه زمان خود را برای پیدا کردن میانبر برای رسیدن به موفقیت صرف نمی کند. او می داند که در این مسیر هیچ میانبری وجود ندارد و باید با سختی ها رو به رو شود و با بهره گیری از تجربیات به دست آمده، کسب و کار خود را رشد دهد. او به جای تمرکز بر روی پیدا کردن میانبر ها بر روی چگونگی رسیدن به اهداف خود تمرکز می کند.
2- به موانع و مشکلات به چشم یک فرصت نگاه کنید :
در مسیر کار آفرینی موضوعات بسیاری وجود دارد که شما را به چالش می کشد و باید برای حل آنها وقت و انرژی بسیاری صرف کنید. موانع، چالش ها و مشکلات اجزای جدایی ناپذیریست که کار آفرینان در فرایند راه اندازی یک کسب و کار بارها با آنها رو به رو خواهند شد.
اغلب افراد در مقابل این مشکلات و موانع دچار استرس و نا امیدی می شوند. آنها فکر می کنند موانع تجربیات بدی هستند که تنها مسیر رسیدن به موفقیت را برای آنها سخت تر و یا بعضا غیر ممکن می کنند.
اما از دیدگاه یک کار آفرین موفق هر مانعی یک فرصت است. آنها به موانع به چشم تجربیات ارزشمندی نگاه می کنند که به آنها کمک می کند با ضعف های خود آشنا شوند و با پوشش آنها بنای کسب و کار خود را قوی تر و محکم تر پایه گذاری کنند. آنها در این مسیر از هیچ عقب نشینی ناراحت نمی شوند و تنها سعی می کنند از مسیری که طی کرده اند برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته استفاده کنند. پس فراموش نکنید که به مشکلات لبخند بزنید، آنها یک معلم حقیقی برای شما هستند.
3- به رقبای خود به چشم یک تهدید نگاه نکنید :
اغلب آدمها فکر میکنند تجارت خوب تجارتیست که در آن هیچ رقیبی وجود نداشته باشد. این دیدگاه به این دلیل است که آنها فکر می کنند رقبا برای کسب و کار آنها یک تهدید محسوب می شوند. اگر از آنها بپرسید که چرا فلان کسب و کار برای شروع خوب نیست ؟ یکی از مهم ترین دلایلی که خواهید شنید این خواهد بود : “در این کسب و کار رقبای قوی ای وجود دارد”
اما کار آفرینان موفق به گونه ای دیگر فکر می کنند. آنها نه تنها رقبا را تهدیدی برای تجارت خود نمی دانند بلکه به آنها به چشم یک فرصت ارزشمند نگاه می کنند. کار آفرینان موفق از تجربیات رقبای خود استفاده می کنند تا مسیری را که آنها گذرانده اند را سریع تر طی کنند. آنها به رفتار مشتریان رقبای خود نگاه می کنند و سعی می کنند در ارائه محصولات و یا خدمات خود با پوشش نارضایتی مشتریان رقبای خود آنها را به سمت کسب و کار خود جذب کنند. آنها برای پیاده سازی کمپین های تبلیغاتی خود از بازخورد تبلیغات رقبای خود بهره می برند و برای تعیین بازار هدف از تجربه رقبای خود استفاده می کنند. آنها از رقبای خود برای قوی تر شدن و غنی تر شدن دانش و تخصص خود استفاده میکنند. و دقیقا به همین دلیل است که شما می بینید که در یک بازار با وجود چند شرکت بسیار قوی یک برند جدید ظهور می کند و اتفاقا از رقبای قدیمی خود نیز پیشی می گیرد
4- ایده آل گرایی را کنار بگذارید :
“ایده آل گرایی بزرگترین دشمن پیشرفت است” اهمیت و ارزش این جمله را هیچ کسی به اندازه کار آفرینان موفق درک نمی کند. یکی از مهم ترین دلایلی که کار آفرینان جوان و بی تجربه در رسیدن به هدف خود شکست می خورند این است که هدف اولیه ای که برای کسب و کار خود انتخاب کرده اند بسیار بزرگ و ایده ال بوده است. به عنوان مثال فرض کنید که شما می خواهید یک فروشگاه اینترنتی راه اندازی کنید. اگر هدف اولیه خود را این در نظر بگیرید که فروشگاه شما شامل همه محصولات باشد قطعا در رسیدن به این هدف با توجه به بی تجربگی و محدود بودن سرمایه و منابعتان با شکست رو به رو خواهید شد. پس واقع بین باشید و هدف خود را بر اساس منابع و داشته هایتان تعیین کنید و سپس سعی کنید کم کم به سمت ایده آل شدن پیش بروید.
5- سعی کنید چیزهای بزرگ را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید :
همان طور که هر چیز بزرگی از اجزای کوچک تشکیل شده است مسایل و مشکلات را نیز می توان به اجزای کوچکتر تبدیل کرد و با حل کردن هر قسمت به یک راه حل کلی برای مسئله رسید. این امر به شما کمک می کند که دید بهتری نسبت به موضوع پیدا کنید و مدیریت آن برای شما ساده تر گردد. به عنوان مثال زمانی که با افرادی که قصد شروع یک کسب و کار را دارند در مورد تبلیغات سوال می شود اغلب آنها آنچه که شرح می دهند یک مجموعه کامل از تبلیغات شامل تبلیغات اینترنتی، فیزیکی و اس ام اسی می باشد. ولی یک کار آفرین موفق هر یک از این موضوعات را به بخش های کوچکتر تقسیم می کند و سپس سعی می کند با توجه به حیطه کسب و کار خود مناسب ترین روش را برای تبلیغات در نظر بگیرد.
6- اشتباه کردن یک امر کاملا طبیعی است از آن نترسید :
داستان هایی که ما در مورد کار آفرینان موفق مانند استیو جابز می شنویم سرشار از موفقیت و ایده های ناب هستند. این داستان ها به گونه ای روایت می شوند که این ذهنیت در خواننده ایجاد می شود که این افراد هیچگاه اشتباه نکرده اند. ولی حقیقت چیز دیگریست. اتفاقا این افراد بیشتر از دیگران اشتباه کرده اند چون انها شهامت انجام دادن کارهای جدید را داشته اند. آنها هیچگاه از اشتباه کردن نترسیده اند ولی در مقابل هم می دانند که باید از هر اشتباه درسی برای جلوگیری از تکرار آن اشتباه گرفت. اگر در مسیر راه اندازی کسب و کار خود اشتباه کرده اید نترسید و روحیه خود را از دست ندهید، اشتباه کردن یک امر کاملا طبیعی و عادی است و به یاد داشته باشید که هیچ کار آفرینی حتی موفق ترین آنها معصوم نیست. با هر افتادنی به جای ناراحتی، بلند شوید و دوباره به جلو حرکت کنید.
7- هیچ چوب جادویی ای وجود ندارد، به دنبال آن نگردید :
اگر داستان کار آفرینان موفق را دنبال کنید هیچ کدام آنها این موفقیت را یک شبه به دست نیاورده اند. هیچ ایده ای وجود ندارد که در بدو تولد تبدیل به یک موفقیت بزرگ و شگفت انگیز شود. اگر می خواهید یک کسب و کار موفق داشته باشید فکر پیدا کردن چوب جادویی که ایده شما را یک شبه به یک طرح پولساز تبدیل کند را از سر خودتان بیرون کنید. هر ایده ای برای تبدیل شدن به یک طرح موفق به صبر، کسب مهارت و تلاش خستگی ناپذیر نیاز دارد. شما باید پله پله ایده خود را بزرگ کنید تا تبدیل به یک طرح موفق شود.
8- دیدگاه های دیگران بسیار با ارزشند به آنها توجه کنید :
یکی از مهم ترین مهارت هایی که یک کار آفرین باید داشته باشد، توانایی برقراری ارتباط موثر با دیگران است. یعنی باید بتواند و علاقه مند باشد که نظرات و عقاید دیگران (چه مخالف و چه موافق) را در خصوص کسب و کارش بشنود و بدون تعصب به آنها فکر کند.
بسیاری از صاحبان کسب و کار و یا افرادی که ایده ای در ذهن خود دارند و در حال پیاده سازی آن هستند سعی می کنند که یک دیوار دور تجارت خود بکشند و همه چیز را از دیگران مخفی کنند. آنها در مورد ایده خود و برنامه ای که برای پیاده سازی آن دارند با کسی حرف نمی زنند و همیشه ترس دزدیده شدن ایده هایشان را دارند. در صورتی که این کار نه تنها کمکی به تجارت آنها نمی کند بلکه با این کار، خود را از دیدگاه های ارزشمند دیگران محروم می کنند.
در مقابل کار آفرینان موفق همواره به دنبال افراد متخصصی می گردند که ایده ها و کارهای آنها را به چالش بکشانند و از این طریق این فرصت را به خود می دهند که با دیدگاه های جدید آشنا شوند و آنها را در کسب و کار خود به کار بندند.
9- منظم باشید، اولین پیش نیاز یک کار آفرین انضباط است :
در زندگی بسیاری از افراد نظم جایی ندارد. آنها اغلب برای زندگی خود برنامه ریزی خاصی ندارند و بسیاری از آنها در مسیر روزمرگی قرار گرفته اند. به همین دلیل هیچگاه تغییر چشمگیری در زندگی آنها ایجاد نمی شود.
اولین چیزی که برای یک تحول اساسی در زندگی کاری خود نیاز دارید منظم بودن است. بزرگترین داشته شما زمان است پس باید یاد بگیرید که چگونه برای آن برنامه ریزی کنید و سپس تلاش کنید که این برنامه ریزی را اجرایی نمایید. قطعا در ابتدا کار کمی مشکل است ولی کم کم منظم بودن جزیی از زندگی شما خواهد شد. برای منظم بودن نیازی نیست محیط خانه و یا کار خود را تبدیل به یک پادگان نظامی کنید، کافیست کنترل زمان خود را در دست داشته باشید و برای حال و آینده خود برنامه ریزی داشته باشید.
10- و مهم ترین اصل : مثل یک کار آفرین زندگی کنید :
“کار آفرینی یک سبک زندگی است” یک کار آفرین موفق، مثل یک کار آفرین بیدار می شود، مثل یک کار آفرین سر کار می رود، مثل یک کار آفرین غذا می خورد، مثل یک کار آفرین با دوستانش صحبت می کند و در حقیقت کار آفرینی در تمام اجزای زندگی او جریان دارد. او چیزی به نام “زندگی در خانه” و” زندگی در محل کار” ندارد. زندگی او کار آفرینیست. به عبارت ساده تر او از دیدگاه یک کار آفرین به تمام اجزای زندگی نگاه می کند بنابراین هر چیزی حتی غذا خوردن، حتی یک قدم زدن ساده، و حتی صحبت کردن در مورد مسائل کاملا عادی می تواند برای او پر از ایده های جدید باشد. زمانی که شما به دنیا از یک دیدگاه خاص نگاه کنید چیزهایی را خواهید دید که دیگران نمی بینند و این مهم ترین برتری کار آفرینان موفق بر سایر افراد است.
پس به یاد داشته باشید که یک کار آفرین موفق شدن ارتباطی به استعداد های ذاتی شما هنگام تولد ندارد بلکه آنچه که شما را تبدیل به یک کار آفرین موفق می کند طرز نگرش شما به زندگی و آمادگی شما برای رویارویی با چالش ها و مسایلیست که پیش روی شماست.